مانند بسیاری از جنبه های فرزندپروری، سبک های فرزندپروری نقش مهمی در شکل گیری رشد شخصیت کودکان دارند. سبکهای مختلف فرزندپروری میتواند تأثیرات مختلفی بر شخصیت کودک داشته باشد، از جمله عزت نفس، اعتماد به نفس، مهارتهای اجتماعی و رشد کلی روانشناختی.
در این مقاله به بررسی سبک های مختلف فرزندپروری و تأثیرات احتمالی آنها بر رشد شخصیت می پردازیم و سعی می کنیم نکاتی را برای تشویق رشد شخصیت سالم از طریق سازگاری و فرزندپروری حمایتی ارائه کنیم. ما همچنین سعی خواهیم کرد به نقش مراقبین در شکل گیری و حمایت از رشد شخصیت کودک بپردازیم. ما بر این باوریم که درک تأثیر سبکهای فرزندپروری بر رشد شخصیت میتواند به والدین و مراقبان کمک کند تا تصمیمات آگاهانهای در مورد چگونگی حمایت و افزایش رشد و تکامل کودکان به بهترین شکل اتخاذ کنند. به همین دلیل ضمن اینکه سعی می کنیم به شما در کسب اطلاعات عمومی در این زمینه کمک کنیم، یادآوری می کنیم که داشتن اطلاعات دقیق تر تأثیرات مهمی در رشد و آینده کودک دارد.
سبک های فرزندپروری به طور کلی بیانگر رفتارها و نگرش هایی است که والدین یا مراقبان نسبت به فرزندان خود نشان می دهند. این رفتارها و نگرش ها می توانند تأثیر قابل توجهی بر رشد شخصیت کودک داشته باشند زیرا به شکل گیری باورها، ارزش ها و رفتارهای کودک کمک می کنند. سبک های فرزندپروری بامریند در چهار عنوان اصلی بررسی می شود: شایستگی، مستبد، سهل انگارانه و سهل انگارانه. هر کدام از این سبک ها ویژگی های خاص خود را دارند و می توانند تاثیرات متفاوتی در رشد شخصیت کودک داشته باشند.
مفهوم فرزندپروری شایسته برای توصیف نگرشی به کار می رود که در آن نزدیکی و کنترل همزمان مهم هستند. والدین قوانین و انتظارات روشنی را تعیین می کنند، اما قوانین تعیین شده را نیز با گشودگی برای مذاکره و بحث می پذیرند و اطمینان می دهند که کودکان احساس ارزشمندی و حمایت می کنند. این رویکرد اغلب با پیامدهای مثبت در کودکان مانند عزت نفس بالاتر، استقلال و مهارت های اجتماعی همراه است. به عنوان مثال، والدین صالح قانون روشنی در مورد خواب وضع می کنند و وقتی فرزندانشان می خواهند در برخی روزها دیرتر به رختخواب بروند، با هم می سنجیند که آیا توجیه منطقی وجود دارد یا خیر و بر قوام این قانون نظارت می کنند.
مفهوم فرزندپروری مستبدانه به معنی نگرشی است که در آن والدین درجه بالایی از کنترل را احساس می کنند اما به اندازه کنترل نزدیکی نشان نمی دهندوالدین قوانین سختگیرانه ای وضع می کنند و انتظار اطاعت را بدون اجازه مذاکره یا بحث دارند. این رویکرد می تواند منجر به پیامدهای منفی در کودکان شود، مانند اعتماد به نفس پایین، مهارت های اجتماعی ضعیف و عدم استقلال. اگر به مثال قبل نگاه کنیم، والدین مستبد نیز زمان خواب را تعیین می کنند، اما نمی پذیرند که ممکن است برخی روزها فرزندانشان به دلیل نیازهای متفاوت (مثلاً ملاقات پسر عمو، تماشای یک فیلم لذت بخش و غیره) بخواهند دیر بخوابند. .)، و گاهی حتی ممکن است فضای لازم را برای توضیح ندهند و گوش ندهند.
مفهوم فرزندپروری سهل گیرانه، نگرشی را توصیف می کند که در آن سطوح بالایی از صمیمیت با کودک برقرار می شود، اما نظارت لازم صورت نمی گیرد. والدین بسیار خونگرم و دلسوز هستند، اما به کودکان آزادی و استقلال زیادی می دهند. این رویکرد می تواند منجر به کودکانی شود که نسبت به سن خود کمتر توسعه یافته و کمتر بر خود کنترل داشته باشند. ممکن است ساختار یا راهنمایی کافی برای کمک به کودکان در توسعه مهارت های مهم زندگی و استقلال ارائه نکند. مجدداً، با توجه به مثال بالا، حتی اگر والدین سهلگیر زمان خواب را تعیین میکنند، آنها بیشتر پذیرای کودکان خود هستند که در زمانی که میخواهند به رختخواب بروند و میتوانند حمایت بزرگسالان را که کودک برای تنظیم خود نیاز دارد، منعطف کنند. به عبارت دیگر، بدون نیاز به موقعیت اضافی، ممکن است کودک امروز به رختخواب نرود، زیرا نمی خواهد زود بخوابد.
مفهوم فرزندپروری سهل انگارانه به نگرشی اشاره دارد که در آن والدین راهنمایی یا حمایت کمی از فرزندان خود می کنند و همچنین فقدان صمیمیت و نظارت. این رویکرد می تواند اثرات منفی جدی بر رشد شخصیت و رفاه عمومی کودک داشته باشد، زیرا باعث می شود کودکان احساس عدم حمایت کنند. اگر به مثال خواب ادامه دهیم، ممکن است والدین سهل انگار از ابتدا راهنمایی های لازم را در مورد مسائلی مانند روال خواب و خواب منظم به فرزندان خود نداده باشند و این جریان را در روال خانه رعایت نکنند.
فرزند پروری دموکراتیک چگونه است؟ والدین دموکرات از فرزندان خود انتظاراتی دارند و نسبت به آنها حساس و گرم هستند. "انتظار" ذکر شده در اینجا به یک انتظار به معنای مثبت اشاره دارد. این انتظارات همان چیزی است که به فرد «فشار» مورد نیاز برای تحقق بخشیدن به خود می دهد. از کودک انتظار می رود تا جایی که سن او اجازه می دهد، مسئولیت پذیر باشد.
آنها قوانینی را برای فرزندان خود تعیین می کنند. با این حال، آنها فقط قانون را تعیین نمی کنند، بلکه در مورد دلایل پشت آن صحبت می کنند. "قوانین، قوانین هستند!" آنها این را نمی گویند و توقع دارند فرزندانشان بدون چون و چرا از آنها اطاعت کنند. آنها همچنین به کودک توضیح می دهند که چرا این مرزها ترسیم شده است تا بتواند علیت را برقرار کند.
توانایی برقراری رابطه علت و معلولی برای رفتار خود، درس بسیار مهمی برای درک ارزش های زندگی است.
مهم است که به یاد داشته باشید که سبک های فرزندپروری ثابت نیستند و می توانند در طول زمان تغییر کنند . کودکان بسیار بیشتر از بزرگسالان مراحل رشد را پشت سر می گذارند و در همه آنها، والدین باید به نوعی به روز رسانی کنند. والدین و مراقبان نیز می توانند خود را بهبود بخشند و شیوه های فرزندپروری خود را تغییر دهند تا نیازهای فرزندان خود را بهتر برآورده کنند و از رشد شخصیت سالم حمایت کنند. به عنوان مثال، بدیهی است که برای شروع مدرسه کودک باید تغییراتی در قوانین و مقررات ذکر شده در بالا ایجاد شود. در این مرحله، والدین و مراقبین تنها با ایجاد تغییرات بر اساس موقعیت در صورت نیاز، پس از یک نقطه، کل سفارش غیر قابل پیگیری خواهد بود. به همین دلیل، اگر والدین بنشینند و قوانینی را که تعیین می کنند و حمایتی که در ابتدای کار انجام می دهند را تعیین کنند، هم برای خودشان و هم برای فرزندانشان بسیار سازگارتر خواهد بود.
در حالی که آگاهی والدین و مراقبان از سبک فرزندپروری خود و تأثیرات بالقوه آن بر رشد شخصیت کودک بسیار مهم است، در نظر گرفتن نیازهای فردی و شخصیت هر کودک نیز بسیار مهم است. هر کودکی منحصر به فرد است و مهم است که در نظر داشته باشیم که هر کدام ممکن است نیازها و ترجیحات متفاوتی در مورد سبک فرزندپروری متفاوت داشته باشند. ما میتوانیم رویکردها را در دسته های کلی ارزیابی کنیم، اما نادیده گرفتن این تفاوتها رویکرد درستی نخواهد بود.
به عنوان مثال، یک کودک حساس تر ممکن است از سبک فرزندپروری حمایتی و حمایتی بیشتری بهره مند شود، در حالی که کودک مستقل تر ممکن است نسبت به رویکردی که فضای بیشتری برای خودمختاری و استقلال می دهد احساس بهتری داشته باشد. توجه والدین و مراقبین به نیازهای فرزندان و تطبیق سبک های فرزندپروری خود با توجه به پیام های ضمنی یا آشکاری که از کودکان دریافت می کنند و هماهنگی با فرزندان برای ارتقای رشد شخصیت سالم بسیار مهم است.
همچنین مهم است که به خاطر داشته باشید که رشد شخصیت یک فرآیند پویا و مداوم است که تحت تأثیر عوامل زیادی از جمله ژنتیک، محیط و تجربیات است. همانطور که کودکان رشد می کنند و رشد می کنند، نیازها و شخصیت آنها ممکن است تغییر کند، بنابراین برای والدین و مراقبان مهم است که آماده باشند تا سبک های فرزندپروری خود را برای برآوردن این نیازهای در حال تغییر تطبیق دهند.
راههای مختلفی وجود دارد که والدین و مراقبان میتوانند از طریق فرزندپروری سازگار و پرورشی از رشد شخصیت سالم در فرزندانشان حمایت کنند:
قوانین و انتظارات واضحی را تعیین کنید: دانستن قوانین در زندگی فرزندتان و انتظارات شما می تواند به او کمک کند احساس امنیت بیشتری داشته باشد و حس ساختار و ثبات را برای او ایجاد کند.
عشق و محبت را نشان دهید: وقتی عشقی که در درون خود دارید در رفتار و نگرش شما منعکس شود، کودکان می توانند احساس دوست داشتن و حمایت کنند، که می تواند از رشد شخصیت سالم حمایت کند.
تشویق به استقلال: اجازه دادن به کودکان برای تصمیم گیری و تشویق به استقلال آنها می تواند به آنها کمک کند اعتماد به نفس و عزت نفس ایجاد کنند.
ارتباط باز را تشویق کنید: بیان اینکه به کودکان برای برقراری ارتباط آزاد و صادقانه با آنها اهمیت می دهید، باعث می شود آنها احساس کنند آنچه می گویند توسط شما شنیده می شود و برای شما ارزش قائل است. به عنوان والدین و مراقبان، رابطه شما با فرزندانتان بهبود می یابد و به شما کمک می کند تا درک جامع تری از شخصیت آنها به دست آورید.
نگرش ثابت و قابل اعتمادی داشته باشید: دانستن اینکه تحت هر شرایطی در کنار کودکان هستید، احساس امنیت و ثبات را در آنها بهبود میبخشد، که یک نیاز مهم برای رشد شخصیت سالم است. گفتن آنچه امروز درست است فردا نادرست است یا برعکس باعث سردرگمی در زندگی کودکان می شود. به همین دلیل حقایق امروز، فردا، مادر، پدر، پدربزرگ و سایر بزرگان خانواده باید حداقل به یکدیگر نزدیک باشند.